من کی ام

ساخت وبلاگ
جلوه همگانی و بسیار معمولی فرهنگ کشاورزی--- انکار دائم---- است.افراد این فرهنگ با دلیل و بدون دلیل ووقت و بی وقت در حال انکار دیگران و پدیده ها و اتفاقات هستند.دامنه انکار در این فرهنگ محدودیت نمی شناسدوالبته بیشتر در حاکمان منصوب در این فرهنگ قابل مشاهده هست--قدرت انکار بستگی تمام به موقعیت وقدرت منکر دارد. و هر چه ثروت و قدرت طرف بیشتر باشد. هم انکار او قوی تر بوده و هم طرفدارانش انکار او را درمقابلش تائید می کنند. و باز در پشت سرش او و نظریه اش را با هم، انکار می کنند.در فرهنگ کشاورزی هیچ تشویقو قبولی در کار نیست. بخصوص در مورد تائیدات اجتماعی، مردم این فرهنگ بسیار خسیس هستند. و زمانیکه با یک موضوع اجتماعی و یا سیاسی نو، بر خورد می کنند. به شدت آن را انکار کرده و با عیب جوئی های گاهمنطقی، نسبت به رد نظریه اقدام می کنند. و صاحبان تفکر و اندیشه را به شدت خفیف می کنند. و شاید به ایندلیل باشد. که هیچ حزب و گروه هم فکری در این فرهنگ ایجاد نشده است و تا این طرز تفکر در جامعه حضور داردامکان بوجود آمدن هیچ تحرک جمعی اجتماعی ،وجود ندارد--البته با توجه به عقیده های ماورائی این مردم،ناگهان ممکن است عکس شخصی را در ماه ببینند و به دور او جمع شوند. ولی این گرد همائی ها به یکدهه نمی رسد . و هریک از افراد با دلایل گوناگون جمع را ترک می کنند. و تعدادی هم که توانسته اند با حفظظاهر، در جمع بمانند چندان قابل اعتماد نبوده و بطور طبیعی مورد انکار قرار می گیرند.اصولا ادامه حیاتفرهنگ کشاورزی بستگی تام به تفرقه و چند گانگی دارد. و منافع فردی در این فرهنگ پیشتاز هر تفکر وضرورت و مصلحتی، قرار دارد.جوش و خروش موجود در این فرهنگ، تماما ریشه در فرد دارد. و تقریبا تمامانسانهای موجود در این فرهنگ، در یک من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 30 بهمن 1401 ساعت: 11:49

ادامه مطلبیکی از پایه ها و راههای تنفس فرهنگ کشاورزی اعتقاد است--اعتقاد یعنی باور سخت به موضوعی که نباید در باره اشتفکر و بحث و گفتگو کرد--کسی که به چیزی معتقد است هرگز تفکر خود را به ساحت اعتقاد خود راه نمی دهد و تفکردیگران را هم در باره اعتقاد خود نمی پذیرد و به شدت تمام با موضوعاتی که اعتقاد او را هدف قرار بدهد مبارزهمی کند.سردمداران فرهنگ کشاورزی سعی می کنند هر موضوعی را به اعتقاد تبدیل کنند و بدون توجه به نقاط ضعفمواضع اعتقادی خود و دیگران، بر درستی و پایداری آن اصرار دارند.در یکی از وبلاگها عکسی در باره شعار این روزها دیدمکه در مورد زن ،یک مرد را پشت سر و چسبیده به یک زن نشان می داد. که از چشمهایش دوتا دل قرمز بیرون زده بود--این بدبخت اعتقاد و باور خود در باره زن را نشان داده است. از نظر او زن فقط ابزار لذت است. و نام زن مترادف با لذت وکامجوئی است دیدی احمقانه و سخیف و حتما به دور از واقعیت. اما مصیبت بزرگتر این است که این نفر، نسبت به دیدخود معتقد است. و به هیچ عنوانی نمی توانیم به او بفهمانیم که زن ابزار لذت و کامجوئی نیست. و یک انسان است.تازه چرا از میان خصائص زنانه به این مورد که زیاد هم درست نیست. اشاره شده است .چرا مریم میرزا خانی و سایرزنان دانشمند و ماری کوری و حتی ماگارت تاچر و آنگلا مرکل ...را بعنوان زن معرفی نکرده و همچنین از روی زینب وفاطمه زهرا خجالت نکشیده ،که فقط این جنبه از زن را برجسته کرده است. تازه مگر مرد ابزار کامجوئی و لذت زناننیست؟ پس در ابزار کامجوئی، مرد و زن تفاوت ندارند--در مورد زندگی، تصویر یک آمبولانس را کشیده که آتش گرفته---این عمل بسیار زشتی هست که آمبولانس را آتش بزنند. درست مثل نقل و انتقال افراد غیر بیمار و مسلح باآمبولانس و رساندن آنها من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 14:46

یکی از عوامل مهم حیاتی که در ادامه فرهنگ کشاورزی نقش بزرگی دارد.موضوع مالکیت است--در مقالات قبلهم درمورد مالکیت مطالبی گفته ام.ولی در این مرحله بیشتر به موضوع می پردازم--مالکیت عامل اصلی دردفاع است که به همین دلیل درگیری ها و جنگ ها ایجاد می شود و جالب است که تمام این نبردها،مشروع بحساب آمده اند زیرا دفاع از مالکیت بوده است--حقیقت این است که من در مورد گذر سالم از اینعامل چیز زیادی ندارم.ولی سعی می کنم که مشخصات مالکیت و بعضی از ضرر های مالکیت را در اینجا تببین کنم-بارز ترین و شاخص ترین مالکیت، تملک همسر است--مردان فرهنگ کشاورزی، همسر خود را طرف قرار دادو شریک زندگی و انسان همطراز خود نمی دانند او را ناموس و ملک خود میدانند و حاضرند در جهت حفظ ونگهداری این مالکیت جان خود را هم، فدا کنند. و در همین حالت هیچ حقی برای تحقق مساوات با خود ،برایهمسرشان قائل نیستند--در حقیقت یک مرد با فرهنگ کشاورزی از مالکیت خود تا پای جان دفاع می کندولی در مورد حقوق همین ملکیت خود، بسیار بی تفاوت وحتی سخت گیر است. که مبادا زن ازچهارچوبمورد علاقه و سلیقه او پا را فراتر بگذارد.مردان در فرهنگ کشاورزی علاوه بر تملک همسران خود بعنوانمالکیت شخصی، دختران و خواهران و حتی مادر و معشوقه خود را نیز تملک می کنند.تمام معنای ناموسدر حق مالکیت مردتبلور پیدا کرده و لذا دفاع از مالکیت دیگران زیاد مورد نظر و توجه او نیست. مگر از راهفضولی و منت گذاری که آنها به مردان یعنی برادر و پسر عمو و ....خود منت بگذارند. که حافظ ناموس آنهاهم بوده اند---مالکیت مهم و سخت دیگر مالکیت مردان با فرهنگ کشاورزی روی زمین و ملک و خانهاست.عبور از این مالکیت و پیدا کردن یک راه حل مناسب واقعا تخصص و استادی زیاد می خواهد کهاز عهده من خارج اس من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 14:46

ادامه مطلبانسانهای دارای فرهنگ کشاورزی یا فرصت آموزش در باره کارهای جمعی و تفکر چندگانهرا نداشته اند و یا حال و حوصله آموزش دیدن نداشته اند و یا بطورکلی این نحوه تفکر در اولویت های ایشان قرار نداشته است-انسان در این فرهنگ در یک دایره تنگ منیت زندگیمی کند و تمام جهان هستی را طبق سود و زیان شخصی خودش ارزیابی و بررسی می کند--تمایلی به فعالیت های جمعی از خود نشان نمی دهد و چنانچه مجبور باشد درکاری مثل لایروبی جوی های آب و قنات شرکت نماید باید کسی او را کاملا توجیه و مجابکند تا او بفهمد که ناگزیر باید به اندازه سهم حقابه خود در لایروبی شرکت کند--یکی از منیت های این مردم اینست که کمتر تمایل به پرداخت دستمزد دارند و غالبا خودشان نسبت به تعمیر وسایل خانه و زندگی اقدام می کنند بیشتر هم این اقداماتبه خرابی بیشتر و هزینه بالاتر منجرمی شود.فردی با فرهنگ کشاورزی خود را محورجهان و تنها موجود به دردبخور تصور می کند .و به همین دلیل در میان دوستان و فامیل وآشنایان بدنبال عیب و نارسائی هست. تا در نزد دیگران غیبت کرده و خودرا از آن عیبو علت مبرا تصویر کند--غافل از این که شایددر همان حال شخص دیگری در محفل دیگری مشغول شمارش عیب های اوست.غیبت یک آفت و مصیبت همگانی است کهدر حال پوسانیدن انسانها می باشد. و در فرهنگ کشاورزی از گستره بالائی برخوردار است.عادت به غیبت تا حدی رواج دارد. که دیگر شخص غیبت کننده به نفع و ضرر ایناقدام فکر نمی کند. فقط دوست دارد خودش را خالی کرده ونسبت به جلب توجهدیگران حرفی زده باشد.عیب جوئی و غیبت کردن در فرهنگ کشاورزی تبدیل بهاولین و جاری ترین عادت زنان در جمع ها و مراودات شده و خیلی هم برای ایشانعادی و روتین به نظر می رسد.علاقه به کار انفرادی و ناتوانی در انجام کارهای تیم من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 14:46

ادامه مطلبدنیای بشریت مراحل مختلفی را در مسیر تاریخ پیموده که تقریبا عبارتند از دوران عصر حجر--دوران سنگی --دوران نو سنگی--دوران دامداری---دوران کشاورزی---دوران تمدن--دوران پست مدرنیسم--.... با توجه به مشخصات فرهنگی خودمان مشخص است که ما همچنان در فرهنگ کشاورزی آن دوران مانده ایم و من سعی خواهم کرد تا مشخصات رفتاری مردم زمان حال کشور که تحت تاثیر زیاد فرهنگ کشاورزی هست را نمایان کنم--البته منظور فرهنگ کشاورزی نشان دادن یک دوران و نشانه های آن دوران و خصوصیات فردی و اجتماعی مربوط به آن دوران است و تقریبا ربطی به افراد کشاورز و شغل شریف کشاورزی ندارد ولی در عین حال بدلیل پایداری رفتار جامعه طبق فرهنگ کشاورزی شاهد هستیم که بسیاری از رفتارها با طرز تفکر و رفتار کشاورزان این زمان نیز منطبق است و البته من سعی دارم با نشان دادن رفتارها و عقاید و باور ها نسبت به عبور از این فرهنگ خواننده را تشویق کنم--یکی از عوامل موثر در ادامه باور فرهنگ مورد نظر من-- نگاه و توجه به آن سوی ابرها است .همچنین به کمک گرفتن و در استخدام در آوردن نیروهای ماورالطبیعه جهت رسیدن به خواسته ها و امیال معمولا دشمنانه و انتقام جویانه--در زمانهای دور جادوگری و تماس با اجنه و انواع طلسم و دعا و....رواج کامل داشت و بیشتر موارد این گونه اعمال جهت نابودی دشمنان و رقبا استفاده می شد.در فرهنگ کشاورزی راز و نیاز با خداوند سرشار از درخواست های مشروع و نامشروع و معمولا انتقام جویانه است.انواع دعا های موجود و حرز ها و طلسمات و....ناشی از نگرش مردمی با فرهنگ کشاورزی است.در این فرهنگ هیچ چیز بدون عوض و مجانی و از سر خیر خواهی وجود ندارد و در برابر متاع و یا کار افراد حتما باید عوض و دستمزدی وجود داشته باشد و فلسفه وجود بهشت من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 0:18

ادامه مطلبزنانگی و مردانگی در فرهنگ کشاورزیدر ابتدا جمله ایی عرض می کنم---در ادبیات و تاریخ ما عشق قامت زنانه نداردبا هم سفری به هزاره ها می کنیمدر فرهنگ کشاورزی زن بعنوان مهمترین و اصلی ترین و کار آمدترین وسیله تولید محسوب می شد.اگر ما به محصولات و نیازمندی های آن دوران نظری بیندازیم متوجه می شویم که بالاترین و انبوه ترین تولیدات توسط زن ها بوده--مردان در تولید خوراکی و ابزار کشاورزی و آلات و ادوات جنگی تولید داشتند و بیشترین فداکاری و تاثیر را در جنگها داشته اند که جنگ های فرهنگ کشاورزی هم ریشه در اقتصاد و تولید داشته است.در ایران هر صده و گاهی بیشتر یک قنات حفر می شده است که مردان یک کاری انجام میدادند ولی اگر خوب دقت کنیم مردان کار و وظیفه مهم ومستمر و فراوان نداشته اندمهمترین تولید زنان ----آدم---بوده و جالب این جا هست که هیچ خانواده ایی دوست نداشته ابزار تولید بدنیا بیاورد و همه خواهان موجودی بودند که زودتر بزرگ شده و به کمک پدر در روی زمین کار کند و یا بعنوان سرباز از ثروت و دارائی ها دفاع کند.پسران افتخار خانواده بودند و جالب است بدانید که هنوز هم در خوزستان و بعضی استانهای جنوبی در بالای درب خانه به تعداد فرزندان پسر پرچم های کوچکی بر می افرازند و اگر از پدری سئوال شود که چندتا فرزند دارد فقط تعداد فرزندان پسر را در جواب میگوید.بگذریم---پس از تولید آدم توسط زنان ایشان در بسیاری از موارد کار می کرده اند---فرش و گلیم می بافتند--نان و خوراک خانواده را تهیه می کردند--گاهی پارچه های لباس خود و خانواده را می بافتند و ده ها وظیفه دیگر ولی در عین حال مرد در صورتیکه پسر داشت در سنین میانسالی دست از کار سخت در مزرعه و زمین بر میداشت و ادامه را به پسر خود واگذار می کرد در حالیک من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 0:18

ادامه مطلبمردان در فرهنگ کشاورزی شاه بودند و یا وزیر و یا سرباز و یا پیامبر و یا تاجر و تعداد بسیار اندکی تولید کننده ابزار کشاورزی و ادوات جنگی و تعدادی هم کشاورز و دامدار بودند که خوراک تهیه می کردند ولی همانطور که بوده مشخص است بیشترشان مصرف کننده بوده اند- مردان به منظور نگهداری و بهره وری دلخواه از عامل تولید خود قوانین و مقررات زیادی را تدوین کردند و حتی این قوانین و مقررات بصورت فرامین آسمانی نیز ابلاغ گردید.یکی از عواملی که در جنگها مردان را تشویق و انتریک می کرد که آنها هم به جنگجویان به پیوندند از دست رفتن و یا تجاوز به عوامل تولید که زنان بوده اند هست و آنها با پخش اخباری مبنی بر تجاوز سربازان دشمن به دختران و زنان سرزمین احساسات مالکانه مردان را تحریک کرده و آنها را به جنگ می کشیدند و اتفاقا خود همین سربازان نیز در صورت پیروزی به تلافی کار دشمن به زنان آن سرزمین تجاوز می کردند و جالب است که زنانی که هیچ نقش و عاملیت در جنگ نداشتند بعنوان غنائم جنگی و اهداف پیروزی سربازان دشمن مورد تعرض و تجاوز قرار می گرفتند و باید بدانیم که در اسلام هم در این مورد دستور خاص وجود دارد مبنی بر اینکه زنان دشمن را بگیرید و بصورت کنیز از آنان بهر برداری کنید و حتی آنها را بفروشید تا بتوانید به منافع اقتصادی برسید.در فرهنگ کشاورزی زنان به هیچ صورت امنیت نداشتند و با کمترین سوء ظن شوهر با طلاق و بدنامی مواجه بودند در حالیکه مردان طبق قانون مردانه خود مجاز به انتخاب چهار همسر و تعداد نا محدودی زن با عقد موقت بودند.حالا ممکن است بر اثر موارد پزشکی و بهداشتی زنان نتوانند همزمان با چند مرد همبستر شوند. و از این نظر شاید حق با قانون گذار باشد که هر زن بیش از یک مرد را همزمان انتخاب نکند ولی من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 0:18